سلام پسر عزیزم ببخشید که دیر به دیر برات پست میزارم امروز میخوام کارهایی که تو هشت ماهگیت انجام دادی روبرات بنویسم
هروقت بهت میگم چشمک بزن چشماتو محکم بهم فشار میدی و مثلا چشمک میزنی
وقتی بهت میگم بای بای کن دستت رو به علامت بای بای تکون میدی
هروقت میزارمت تو رورویکت به سمت جلو و بغل هم میتونی حرکت کنی
جدیدا هر جا که میریم غریبی میکنی و فقط دوست داری تو بغل خودم باشی
دستات رو که میگیرم و بلندت میکنم تاتی تاتی میکنی با کمک من
از همه مهمتر که بالاخره مرواریدای خوشگلت بیرون اومدن و شما هم جزو کباب خورا شدی
ماهگیت هم مبارک باشه عزیزم حالا میریم سراغ عکسای قشنگت
این عکسا واسه هشت ماهگیته تاریخ 17اردیبهشت93
اینجا هم شما وبابایی وبابابزرگ هستید
اینجا هم بعد از یه حموم داغ و یه چورت کوچولو داری ناهار میخوری
اینجا هم 8ماه و5 روزته تاریخ24اردیبهشت93
اینجا هم 8 ماه و 12 روزته که من و بابایی برات اتلیه درست کردیم و ازت کلی عکس انداختیم تاریخ31اردیبهشت93
خوب عزیزدل مامانی دیگه نمیخوام پستت رو طولانی کنم بقیه عکسات و رو تویه پست جدید برات میزارم عشقم